تعریف استارتاپ: استارتاپ چیست

با نگاهی به فرهنگ لغت و یا همان دیکشنری‌های تخصصی در این زمینه و جستجوی معنای کلمه‌ی  و تعریف استارتاپ شما به این تعریف خواهید رسید: ” عمل یا فرایند تنظیم چیزی در حال حرکت”.  باید قبول کنیم که این تعریف خیلی هم واضح و روشن نیست. بنابراین آیا با توجه به این تعریف می‌توان گفت شرکت بزرگی مانند Uber، که ارزش گذاری بالغ بر ۴۰ میلیارد دلار دارد و فقط پنج سال از تاسیس آن می‌گذرد یک استارتاپ به حساب می‌آیند یا خیر؟ از طرفی یک سوپرمارکت کوچک خانوادگی که در محله‌ی شما که توسط یک عمو و یا خاله پیره اداره می‌شود هم جزو استارتاپ می‌باشد یا خیر؟



هیچ تعریف مشترکی درباره تعریف استارتاپ وجود ندارد که هر دو گروه سرمایه گذار و کارآفرین در آن توافق داشته باشند. اما اغلب آن‌ها می‌گویند: استارتاپ با عواملی مانند سن، میزان رشد، درآمد، سودآوری و یا ثبات می‌تواند در ارتباط باشد.


یک نویسنده‌ی مشهور در این زمینه به نام “الکس ویلهلم” یک قانون جدید را پیشنهاد می‌کند، که در آن مشخص می‌شود چه چیزهایی می‌توانند و یا نمی‌توانند یک استارتاپ را تعیین کنند و می‌توان آن را به عنوان یک تعریف استارتاپ در نظر گرفت. او نام  قانون خود را  قانون”۵۰۰-۱۰۰-۵۰”گذاشته است. و می‌گوید:‌ “اگر شرکت شما دارای یکی از عوامل زیر است، به شما پیشنهاد می‌کنیم که استارتاپ خود را هر چه زودتر راه‌اندازی کنید و اگر از عوامل اشاره شده چیزی در آستین ندارید، باید بگویم که فقط یک شرکت فناوری معمولی هستید.”  او در ادامه می‌نویسد:‌ ” میزان درآمد ۵۰ میلیون دلاری( برای مدت ۱۲ ماه)،  تعداد ۱۰۰ کارمند و یا بیشتر و ارزش بیش از ۵۰۰ میلیون دلار بر روی کاغذ و یا غیره عوامل مورد نظر هستند.”


تعریف استارتاپ


مشکل موجود در فرمول ارائه شده توسط “آقای الکس ویلهلم” این است که با استناد به آن تمام فروشگاه‌های خانوادگی که در محله شما برای نسل‌های متوالی فعالیت کرده‌اند می‌توانند یک استارتاپ محسوب شوند. بنابراین تعداد دیگری از تعاریف استارتاپ موجود است که کمی آزادانه  و با دید بازتری به این مبحث نگاه می‌کنند.


برای مثال، استاد دانشگاه استنفورد به نام “استیو بلنک”، استارتاپ را این گونه تعریف می‌کند:‌ “یک شرکت یا سازمان تشکیل می‌شود تا بتواند با یک مدل کسب و کار قابل تکرار و قابل مقیاس را پیش ببرد.”


“واربی پارکر” مدیرعامل شرکت Neil Blumenthal تعریف تقریباً مشابهی با تعریف بالا ارائه می‌دهد.


تعریف استارتاپ از نگاه پارکر این‌گونه است: ” استارتاپ در واقع یک شرکت و یا سازمان است که برای حل یک مشکل تلاش می‌کند در حالی که راه حل آن مشکل زیاد هم واضح و روشن نیست و همین‌طور موفقیت آن تضمین نمی‌شود.”  اگر به دنبال تعریف استارتاپ بسیار دقیق و موشکافانه‌ای هستید، متاسفانه باید به شما بگوییم که این تعریف دقیق وجود ندارد. بنیان‌گذاران این صنعت بر این باور هستند که استارتاپ یک حالت ذهنی است. عبارت حالت ذهنی چیزی نیست که از تعداد شرکت‌های محدود با سالهای کاری و تجربیات شخصی به دست آمده باشد. عبارت حالت ذهنی چیزی فراگیر در بین تمامی بنیان‌گذاران و کارآفرینان حال حاضر می‌باشد.


“جان کوم”،  بنیانگذار شرکت ۱۹ میلیارد دلاری واتساپ بر این باور است که استارتاپ یک احساس است. او در مصاحبه خود با یک روزنامه مشهور اقتصادی می‌گوید: ” من فکر می‌کنم استارتاپ ربطی به مسئله زمان ندارد. همان‌طوری که می‌گویند سن در واقع یک عدد است و مهم احساسی است که شما  دارید. برای مثال من اصلا فکر نمی‌کنم که ۳۸ ساله باشم. شرکت ما فقط پنج سال است که تاسیس شده اما ما به سرعت در حال حرکت هستیم و بسیار سریع تصمیمات خود را می‌گیریم. محصولات زیادی می‌سازیم و خدمات زیادی ارائه می‌کنیم. بنابراین ما هنوز هم یک استارتاپ هستیم. در واقع ما حتی جلسه  و یا کنفرانس هم برگزار نمی‌کنیم.”


یک کارآفرین صاحب‌نام دیگر هم توانست تعریف استارتاپ بالا را کمی روشن تر برای ما بیان کند. “آدورا چونگ”،  مدیرعامل شرکت Homejoy،  تعریف خود را از استارتاپ این گونه بیان می‌کند: ” استارتاپ یک حالت ذهنی است. زمانی که مردم به شرکت شما می‌پیوندند، اما در حالی که هنوز هم می‌توانند به صورت قاطعانه و مستقل تصمیم گیری کنند اما در قبال چشم‌پوشی از ثبات کاری با وعده رشد بزرگ و هیجان انگیز و البته بسیار سریع مواجه می‌شوند و البته آن‌ را می پذیرند. او ادامه می‌دهد:  “من فکر می‌کنم که استارتاپ شامل همه‌ی موارد بالا است که در یک مجموعه واحد قرار گرفته است. اما تعریف مختصر که من برای خودم از آن استفاده می‌کنم این است که: استارتاپ یک شرکت فناوری چند ساله است که هنوز هم می‌تواند به راحتی شکست بخورد.” این به نظر بیشتر از این که واقع‌گرایانه باشد، معقول است.


سرانجام بعد از تحقیق، بررسی و مشاهده و با در دست داشتن اطلاعات بسیار زیادی درباره استارتاپ‌ها و همین طور گرفتن نقطه نظرات انسان‌های متخصص در این زمینه به نظر تعریف زیر رسیدیم که بنظر دقیق‌تر می‌آید:


استارت آپ یک ترن هوایی پر پیچ و خم است که می‌تواند به بالای بالا برود و هم امکان دارد داخل تونل‌های تنگ و تاریک بیفتد. یا مانند یک غواصی می‌ماند که هم می‌تواند در آب‌های تنگ و تاریک گیر افتاده و شکست بخورد و یا به سوی به سوی ساحل‌های موفقیت بزرگ شنا کند. بعد از اجرای یک استارتاپ ممکن است حساب بانکی شخص اجرا کننده یا به شدت افزایش یابد و یا به شدت کاهش. به کسی که استارت آپ را اجرا می‌کند و یا پشت آن قرار دارد، بنیان‌گذار می‌گویند که اغلب از افراد بسیار باهوش جامعه است که تا حدود دیوانگی چاشنی کار خود دارد که از انجام کارهای معمولی به روش‌های معمولی اجتناب می‌کند و اعتقاد دارد که می‌تواند جهان را با یک تلاش خستگی ناپذیر ۲۴ ساعته در مقابل صفحه رایانه تغییر دهد. این گونه افراد بنیان‌گذاران واقعی هستند، کسانی که استارتاپ‌های درست و موفق را اجرا می‌کنند.



منظور از کار خستگی ناپذیر ۲۴ ساعته همان کاری است که شاید چندین سال از عمر زندگی یک بنیان‌گذار را به خود اختصاص دهد و در حالی که او با موهای خاکستری زودرس مواجه است، برای او دنیا بسیار بزرگ و زیبا و سرشار از پیشرفت‌ها و کارآفرینی‌های موفق ترسیم می‌شود.